Web Analytics Made Easy - Statcounter

رسیدگی به این پرونده از وقتی کلید خورد که فریبا با غلاف‌های چاقوی عجیب غریبی که به دور کمرش بسته بود به دایره جنایی استان البرز رفت و خیلی صریح و واضح گفت من آدم کشته‌ام. رئیس دایره جنایی که از شنیدن چنین جمله‌ای شوکه شده بود، نگاهی به فریبا کرد و یکی از افسران جنایی‌اش را صدا زد.

دختر جوان که نسبتاً هیکل بزرگی داشت روی صندلی که به زور روی آن‌جا می‌شد مقابل افسر پرونده نشست و گفت وقت حرف زدن ندارم، جنازه مردی در خانه من است که می‌ترسم بو بگیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این جمله تمام نشده بود که تیم ویژه‌ای از کارآگاهان جنایی راهی خانه این دختر جوان شدند. وقتی مأموران پلیس وارد خانه شدند با جسد مردی موبور روبه‌رو شدند که در اتاق پذیرایی افتاده بود. خیلی زود بازپرس کشیک قتل راهی این خانه شد و در نخستین گام جسد مرد ۴۸ساله با دستور بازپرس جنایی راهی پزشکی قانونی شد تا علت مرگ او مشخص شود.

با اعتراف این دختر جوان و رازگشایی‌اش، ۳ همدستش نیز دستگیر شدند. فریبا که با همدستانش عامل جنایت شناخته شده بودند در شعبه یکم دادگاه کیفری البرز پای میز محاکمه ایستادند، این دختر که بیش از ۱۰ اتهام در پرونده‌اش به چشم می‌خورد در برابر دادرسان دادگاه کیفری ایستاد و تراژدی دردناکی از زندگیش را به قضات توضیح داد.

در آغاز جلسه قاضی دهقان نماینده دادستان با اشاره به متن کیفرخواست متهم ردیف اول - فریبا- گفت: بر اساس کیفرخواست صادره فریبا با بیش از ۱۰ اتهام از جمله مشارکت در قتل، مشارکت در ۳ زورگیری، تشکیل خانه فساد، تهیه فیلم مستهجن از یکی از قربانیان، نگهداری و حمل افشانه غیرقانونی، ایراد ضرب و جرح و... روبه‌رو است و خواستار مجازات شایسته و قانونی از محضر دادگاه هستم. سپس مادر و دختران مقتول در جایگاه ایستادند و با طرح شکایت خواستار قصاص عاملان قتل شدند.

دختر مقتول گفت: این افراد با دسیسه قبلی برای تصاحب خودروی مدل بالای پدرم او را به مخفیگاه خود کشانده و با ضرب و جرح او را به شدت زخمی کرده و باعث قتل وی شدند.

سپس یکی دیگر از شاکی‌های پرونده گفت: من راننده کامیون هستم، یک روز با خودروی تازه‌ای که خریده بودم از حوالی قلعه حسن‌خان در حال عبور بودم که زن جوانی مقابل خودروی من دست تکان داد و ادعا کرد شوهرم مرا کتک می‌زند، لطفاً کمک کنید و مرا به خانه پدری‌ام برسانید.

من هم ایستادم، او سوار شد و کمی جلوتر پراید مشکی رنگی ایستاده بود. من حرکت کردم و خودروی پراید هم راه افتاد، زن جوان گفت راننده خودرو شوهرش است. ناگهان پراید به سپر خودروی من زد بعد راننده پیاده شد و با لگد به در خودروی من کوبید، ناگهان همین زن به طرف من آمد و با چاقویی که در دستش بود انگشتانم را زخمی کرد.

وی ادامه داد: در حالی که داشتم پیاده می‌شدم تا از خودم دفاع کنم زن جوان خودرو را دزدید و پا به فرار گذاشت. راننده پراید مشکی هم خیلی زود از آن محل متواری شد، ۳ روز بعد بود که خودروام در نظرآباد کشف شد درحالی‌که بشدت تخریب شده بود و اموال داخل آن به سرقت رفته بود. به‌خاطر سرقت مدارکی که داخل خودرو داشتم صدمات زیادی به من وارد شد و حالا از آنها شکایت دارم.

شاکی دیگر پرونده که یک پسر دانشجو بود در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من به تهران رفته بودم که موقع برگشت زن جوانی همراه دوستش به‌عنوان مسافر سوار خودروام شدند، به خاطر تأمین مخارج تحصیلم برخی اوقات مسافرکشی می‌کردم. این دو زن از من خواستند که برای سوار کردن دوستشان به شهرک بهارستان بروم. وقتی به آنجا رسیدیم مرد جوانی سوار شد، وقتی متوجه شدم که مقصد آنها انتهای شهر کرج است کمی مظنون شدم برای همین دور زدم و به مسیری که آنها می‌خواستند نرفتم.

وی ادامه داد: در همین هنگام بود که فریبا چاقویی شبیه قداره زیر گردنم گذاشت و مرا تهدید کرد. من خیلی زود ترمزدستی را کشیده و از ماشین خودم را به بیرون پرت کردم چون به نقشه آنها پی برده بودم. اما خودرو را دزدیدند و ۳ روز بعد آن را در حالی پیدا کردند که همه وسایل داخلش سرقت شده بود و حدود ۱۱ میلیون هم به من خسارت زده بودند.

بعد از این اظهارات باورنکردنی، فریبا با دستور رئیس دادگاه پشت میز محاکمه قرار گرفت تا به سؤالات هیأت قضایی پاسخ دهد.

از او سؤال شد چند سال‌داری که پاسخ داد متولد سال ۷۶هستم. هنوز ۲۶ ساله نشده‌ام.

رئیس دادگاه از او خواست که ماجرای قتل مرد مکانیک را توضیح بدهد.

فریبا گفت: من حدود ۲ سال پیش برای گرفتن گواهینامه به حسن‌آباد کرج رفته بودم که در بین راه سوار خودرویی شدم و راننده سر صحبت را باز کرد. شماره‌ام را از من گرفت و بعد مرا به آموزشگاه رانندگی رساند.

بعد از چند بار حرف زدن متوجه شدم خواسته پلیدی دارد. به همین خاطر ارتباطم را با او قطع کردم اما ۶ ماه بعد دوباره به من زنگ زد. وقتی داشتم با او حرف می‌زدم ۳ دوستم یعنی مهران، ایرج، فریدون و برادر کوچکم هم بودند و اغلب با هم مواد مخدر مصرف می‌کردیم.

مهران گفت با کی حرف می‌زنی؟ گفتم مزاحم است. مهران عصبانی شد و گفت بیارش سر قرار تا حسابش را برسم. من هم یک روز او را به خانه کشاندم و دوستانم او را کتک زدند که ناگهان متوجه شدیم مرده است. بعد از فرار یک ساعت بعد ترجیح دادم خودم را به پلیس معرفی کنم.

چرا خودت را به پلیس معرفی کردی؟

جنازه آن مرد در خانه‌ام بود. بالاخره لو می‌رفتم.

خانه فساد هم تشکیل داده بودی؟

بله قبول دارم اما این ماجرا به مدتی قبل برمی‌گردد. دوستم پیشنهاد داد و من هم قبول کردم. در مقابلش به من پول می‌داد.

چرا گاز اشک‌آور و قمه حمل می‌کردی؟

برای دفاع از خودم...

رسیدگی به این پرونده با توجه به اظهارات متهمان ساعت‌ها زمان برد و هیأت قضایی پس از بررسی تک‌تک پرونده‌هایی که روی میزشان قرار داشت درباره اتهام قتل فریبا ترجیح دادند با دقت بیشتری بررسی کنند.

پس از مدتی با توجه به قرائن و دفاعیات وکلای این چهار متهم سرانجام فریبا از اتهام قتل عمد تبرئه شد و ۳ متهم دیگر به خاطر مشارکت در قتل بار دیگر پرونده‌هایشان مورد رسیدگی قرار گرفت و در ادامه رسیدگی به این پرونده سه متهم به خاطر اینکه در نهایت مشخص نشد دقیقاً چه کسی عامل جنایت است هر ۳ با توجه به درخواست اولیای دم به دیه و حبس محکوم شدند اما درباره سایر اتهامات مجازات حبس سنگینی برای فریبا و سه متهم در نظر گرفته شد.

گفت‌وگو با دختر قداره‌کش

چقدر درس خوانده‌ای؟

خیلی کم و در حد خواندن و نوشتن!

شنیده‌ام برای توبه در زندان دست به کار شدی، توضیح می‌دهی؟

از وقتی پایم به زندان رسیده و تحت تأثیر برنامه‌های فرهنگی داخل زندان قرار گرفتم، تصمیم گرفتم توبه کنم تا دیگر دست به خلاف نزنم.

چه کار می‌کنی؟

درس می‌خوانم و از این کارم لذت می‌برم. می‌خواهم آنقدر درس بخوانم تا آدم باشم و مثل آدم زندگی کنم.

از کودکی‌ات تعریف کن، پدر و مادرت کجا هستند؟

من کودکی خوبی نداشتم و یادم نمی‌آید بچگی کرده باشم. چیزهایی که در ذهنم است فقط پای بساط تریاک آنها یادم می‌آید.

چه شد که در راه خلاف افتادی؟

وقتی کسی که پای مواد بزرگ شود و آدم‌های دور و برش همه در این مسیر باشند خب به نظرت چه جور بار می‌آید؟ من وقتی دست به هر سرقتی می‌زدم وجدانم درد می‌گرفت و احساس بدی داشتم. از این دردهای زیاد افسردگی گرفته بودم. از وقتی آمدم زندان تازه روحیه‌ام عوض شد و شادی را در روحم حس کردم.

چه برنامه‌ای برای آینده داری؟

می‌خواهم درس بخوانم تا وقتی از زندان بیرون می‌روم فریبای دیگری باشم و بندگی کنم برای خدای خودم.

منبع: ایران

منبع: آخرین نیوز

کلیدواژه: قرار گرفت زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۴۳۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جست‎جو برای یافتن دختر ۴ ساله در کلاله

آفتاب‌‌نیوز :

ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت گم‌شدن یک دختر ۴ ساله در زمین‌های کشاورزی روستای یلی بدراق کلاله از سوی بخشداری به هلال‌احمر گزارش شد.

تیم‌های هلال احمر بلافاصله به منطقه اعزام شدند و با کمک اعضای خانه هلال روستای یلی بدراق و نیرو‌های مردمی جست‌وجو‌ها آغاز شد، اما تاکنون هیچ اثری از این کودک یافت نشده است.

در همین راستا فرهاد شیبک فرماندار کلاله اظهارکرد: طی رایزنی و پیگیری‌های صورت گرفته تا ساعاتی دیگر نیرو‌های کمکی از استان و شهرستان‌های گنبد، مینودشت و مراوه تپه به همراه سگ‌های زنده یاب، هلی شات، پاراموتور جهت جستوجوی کودک کلاله‌ای در منطقه حاضر می‌شوند.

وی افزود: طی تماس تلفنی با مدیر عامل هلال احمر استان، بالگرد شناسایی سمنان نیز قبل از ظهر جهت گشت زنی به منطقه اعزام می‌شود.

وی گفت: تلاش‌ها برای پیدا کردن کودک گمشده با تمام ظرفیت ادامه دارد.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • ماجرای مفقود شدن «یسنای» ۴ ساله چیست؟
  • این دختر ۴ ساله را پیدا کنید | ماجرای مفقود شدن«یسنا» ۴ ساله چیست؟
  • لیفت وزنه 210 کیلویی توسط دختر 13 ساله
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 
  • جست‎جو برای یافتن دختر ۴ ساله در کلاله
  • قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
  • جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
  • سازش ۶۷ درصد پرونده‌های ارجاعی به مشاوران کلانتری‎های سیستان و بلوچستان
  • دست‌درازی به دختر خردسال توسط پدر | مادر با مفتول شوهرش را کشت!
  • مصالحه ۷۰ درصدی پرونده‌ها در اصفهان